۱۳۹۰ شهریور ۲۰, یکشنبه

از قدیم گفته اند "هر که انقلاب میکنه پای لرزش هم می خوابه !"

 بگذارد اول یک واقعیتی را گفته باشم که بعدا سوء تفاهمی پیش نیاید. ان هم اینکه بعد از گذشت ۳۲ سال از انقلاب، آخر معلوم نشد که " ما انقلاب کردیم یا انقلاب ما را"؟؟؟

خیلی ها معتقد اند که اول ما انقلاب کردیم و بعدش چون کار از دستمان در رفت یا همان درش آوردند انقلاب خودش را جمع و جور کرد و از مردمی که او را کرده بودند انتقام گرفت و در حین انتقام کردشان .

و دقیقا به اندازه ان خیلی های قبلی ،یک عده دیگری معتقدند که ما اصلا کاری به انقلاب و این حرفها نداشتیم و این انقلاب بود که خودش را بر ما تحمیل کرد و درحین ناباوری و در برابر چشم جهانیان ما را کرد. البته این عزیزان هم حق دارند ! بالاخره " دهان سوخته و اش نخورده ".

       باید اعتراف کنم که  هر دوی این عزیزان راست میگویند و واقعیت ماجرا هم به این سادگی است که شنیدید. یک عده میخواستند انقلاب را بکنند و یک عده هم نمیخواستند، یک عده از عملکرد  باباشاه ناراضی بودند وبه دنبال بابا فقیه می گشتند و یک عده هم با بابا شاه شان خوش بودند و میخواستند به پای هم پیر بشوند.


   حالا هم بعد از گذشت ۳۲ سال ، بحث های این عزیزان تمام نشده و هر روز خدا با فحش و ناسزا هم دیگر را متهم میکنند که طرف مقابل اشتباه کرده و باید تاوان این همه کردن و کردن ها را بدهد. ظاهرا هم تا بحال هیچ راه حلی که بتواند این مشکل را از میان بردارد ارائه نشده و یا اینکه ارائه شده و اجرا نشده،... بهر حال آنها مانده اند و اش کشک خاله شان !


       نکته جالب ماجرا آنجاست که خیلی از ان، خیلی های قبلی ،به این نتیجه رسیده اند که باید یک انقلاب دیگری که در ان تمام مردم شریکند،  کرده شود که بعدا کسی از دیگری گله مند نباشد و پشت یکی از ان خیلی ها را خالی نکند که فرصتی برای انقلاب ایجاد شود تا دوباره ان قضیه کردن و کردن ها تکرار شود.



 ما امید داریم، بالاخره  ادمیزادیم و یک قلب تپنده . ولی باید فراموش نکنیم  هرکاری که میکنیم و یا هر تصمیمی که میگیریم باید مسولیت عواقب آن را بپذیریم و پای لرزهایش بنشینیم .

هیچ نظری موجود نیست: